صلوات

 
حکمت 401
ضرورت هماهنگى با مردم
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هماهنگى در اخلاق و رسوم مردم، ایمن ماندن از دشمنى و کینه‏هاى آنان است.

حکمت 402
ضرورت موقعیت شناسى
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى در حضور امام سخنى بزرگتر از شأن خود گفت، فرمود) پر در نیاورده پرواز کردى، و در خردسالى آواز بزرگان سر دادى
(شکیر، نخستین پرهایى است که بر بال پرنده مى‏روید و نرم و لطیف است و سقب، شتر خردسال است زیرا شتر بانگ در نیاورد تا بالغ شود.)

حکمت 403
پرهیز از کارهاى گوناگون
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که به کارهاى گوناگون پردازد، خوار شده، پیروز نمى‏گردد

حکمت 404
تفسیر لا حول و لا قوة الّا باللَّه
(علمى، تفسیرى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام معنى لا حول و لا قوّة الا بالله، را پرسیدند. پاسخ داد:) ما برابر خدا مالک چیزى نیستیم، و مالک چیزى نمى‏شویم جز آنچه او به ما بخشیده است، پس چون خدا چیزى به ما ببخشد که خود سزاوارتر است، وظایفى نیز بر عهده ما گذاشته، و چون آن را از ما گرفت تکلیف خود را از ما بر داشته است.

حکمت 405
جاهلان متظاهر به دین
(اعتقادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (چون عمّار پسر یاسر با مغیرة بن شعبه«» بحث مى‏کرد و پاسخ او را مى‏داد، امام به او فرمود) اى عمّار مغیره را رها کن، زیرا او از دین به مقدارى که او را به دنیا نزدیک کند، برگرفته، و به عمد حقائق را بر خود پوشیده داشت، تا شبهات را بهانه لغزش‏هاى خود قرار دهد.

حکمت 406
اخلاق تهیدستان و توانگران
(اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: چه نیکو است فروتنى توانگران برابر مستمندان، براى به دست آوردن پاداش الهى، و نیکوتر از آن خویشتندارى مستمندان برابر توانگران براى توکّل به خداوند است.

حکمت 407
ارزش عقل
(علمى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: خدا عقل را به انسانى نداد جز آن که روزى او را با کمک عقل نجات بخشید.

حکمت 408
سر انجام حق ستیزى
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس با حق در افتاد نابود شد.

حکمت 409
هماهنگى قلب و چشم
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: قلب، کتاب چشم است (آنچه چشم بنگرد در قلب نشیند)«»
 
حکمت 410
ارزش پرهیزگارى
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: تقوا در رأس همه ارزش‏هاى اخلاقى است.


حکمت 411
احترام به استاد
(اخلاق اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: با آن کس که تو را سخن آموختن به درشتى سخن مگو، و با کسى که راه نیکو سخن گفتن، به تو آموخت لاف بلاغت مزن.

حکمت 412
راه خود سازى
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: در تربیت خویش تو را بس که از آنچه بر دیگران نمى‏پسندى دورى کنى.

حکمت 413
راه تحمّل مصیبت‏ها
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: در مصیبت‏ها یا چون آزادگان باید شکیبا بود، و یا چون ابلهان خود را به فراموشى زد.

حکمت 414
راه تحمّل مصیبت‏ها
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (در روایت دیگرى آمد که اشعث بن قیس را در مرگ فرزندش اینگونه تسلیت داد:) یا چون مردان بزرگوار شکیبا، و یا چون چهارپایان بى تفاوت باش.

حکمت 415
دنیا شناسى
(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (در وصف دنیاى حرام) (دنیا) فریب مى‏دهد، زیان مى‏رساند و تند مى‏گذرد. از این رو خدا دنیا را پاداش دوستان خود نپسندید، و آن را جایگاه کیفر دشمنان خود قرار نداد، و همانا مردم دنیا چون کاروانى باشند که هنوز بار انداز نکرده کاروان سالار بانگ کوچ سر دهد تا بار بندند و برانند.

حکمت 416
روش برخورد با دنیا
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: (به فرزندش امام مجتبى علیه السّلام خطاب کرد:) چیزى از دنیاى حرام براى پس از مرگت باقى مگذار، زیرا آنچه از تو مى‏ماند نصیب یکى از دو تن خواهد شد، یا شخصى است که آن را در طاعت خدا به کار گیرد، پس سعادتمند مى‏شود به چیزى که تو را به هلاکت افکنده است. و یا شخصى که آن را در نافرمانى خدا به کار گیرد، پس هلاک مى‏شود به آنچه که تو جمع آورى کردى، پس تو در گناه او را یارى کرده‏اى، که هیچ یک از این دو نفر سزاوار آن نیستند تا بر خود مقدّم دارى. (این حکمت به گونه دیگرى نیز نقل شده) پس از ستایش پروردگار آنچه از دنیا هم اکنون در دست تو است، پیش از تو در دست دیگران بود، و پس از تو نیز به دست دیگران خواهد رسید، و همانا تو براى دو نفر مال خواهى اندوخت، یا شخصى که اموال جمع شده تو را در طاعت خدا به کار گیرد، پس به آنچه که تو را به هلاکت افکند سعادتمند مى‏شود، یا کسى است که آن را در گناه به کار اندازد، پس با اموال جمع شده تو هلاک خواهد شد، که هیچ یک از این دو نفر سزاوار نیستند تا بر خود مقدّمشان بدارى، و بار آنان را بر دوش کشى، پس براى گذشتگان رحمت الهى، و براى بازماندگان روزى خدا را امیدوار باش.

حکمت 417
شرائط توبه و استغفار
(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى در حضور امام علیه السّلام بدون توجه لازم گفت: استغفر اللَّه، امام فرمود) مادرت بر تو بگرید، مى‏دانى معناى استغفار چیست استغفار درجه والا مقامان است، و داراى شش معنا است، اوّل-پشیمانى از آنچه گذشت، دوّم-تصمیم به عدم بازگشت، سوم-پرداختن حقوق مردم‏

731
چنانکه خدا را پاک دیدار کنى که چیزى بر عهده تو نباشد، چهارم-تمام واجب‏هاى ضایع ساخته را به جا آورى، پنجم-گوشتى که از حرام بر اندامت روییده، با اندوه فراوان آب کنى، چنانکه پوست به استخوان چسبیده گوشت تازه بروید، ششم-رنج طاعت را به تن بچشانى چنانکه شیرینى گناه را به او چشانده بودى، پس آنگاه بگویى، استغفر اللَّه

حکمت 418
ره آورد حلم
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: حلم و بردبارى، خویشاوندى است.

حکمت 419
مشکلات انسان
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بیچاره فرزند آدم اجلش پنهان، بیمارى‏هایش پوشیده، اعمالش همه نوشته شده، پشّه‏اى او را آزار مى‏دهد، جرعه‏اى گلو گیرش شده او را از پاى در آورد، و عرق کردنى او را بد بو سازد.
 
حکمت 420
راه درمان شهوت، و عفو اهانت کننده
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (اصحاب امام پیرامونش نشسته بودند که زنى زیبا از آنجا گذشت، حاضران دیده به آن زن دوختند. امام فرمود:) همانا دیدگان این مردان به منظره شهوت آمیز دوخته شده و به هیجان آمده‏اند، هر گاه کسى از شما با نگاه به زنى به شگفتى آید، با همسرش بیامیزد که او نیز زنى چون زن وى باشد. (مردى از خوارج گفت: خدا این کافر را بکشد چقدر فقه مى‏داند مردم براى کشتن او برخاستند، امام فرمود) آرام باشید، دشنام را با دشنام باید پاسخ داد یا بخشیدن از گناه.

حکمت 421
ره آورد عقل
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: عقل تو را کفایت کند که راه گمراهى را از رستگارى نشانت دهد.

حکمت 422
ارزش نیکوکارى
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: کار نیک به جا آورید، و آن را هر مقدار که باشد کوچک نشمارید، زیرا کوچک آن بزرگ، و اندک آن فراوان است، و کسى از شما نگوید که: دیگرى در انجام کار نیک از من سزاوارتر است گر چه سوگند به خدا که چنین است: خوب و بد را طرفدارانى است که هر گاه هر کدام از آن دو را واگذارید، انجامشان خواهند داد.

حکمت 423
ره آورد خودسازى
(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که نهان خود را اصلاح کند، خدا آشکار او را نیکو گرداند، و کسى که براى دین خود کار کند، خدا دنیاى او را کفایت فرماید، و کسى که میان خود و خدا را نیکو گرداند، خدا میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد.

حکمت 424
ارزش عقل و بردبارى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بردبارى پرده‏اى است پوشاننده، و عقل شمشیرى است برّان، پس کمبودهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان، و هواى نفس خود را با شمشیر عقل بکش.

حکمت 425
مسؤولیت توانگران
(اعتقادى، اقتصادى)

و درود خدا بر او، فرمود: خدا را بندگى است که براى سود رساندن به دیگران، نعمت‏هاى خاصّى به آنان بخشیده، تا آنگاه که دست بخشنده دارند نعمت‏ها را در دستشگان باقى مى‏گذارد، و هر گاه از بخشش دریغ کنند، نعمت‏ها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد.

حکمت 426
دو چیز ناپایدار
(اقتصادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: سزاوار نیست که بنده خدا به دو خصلت اعتماد کنند: تندرستى، و توانگرى، زیرا در تندرستى ناگاه او را بیمار بینى، و در توانگرى ناگاه او را تهیدست.

حکمت 427
جایگاه شکوه کردن
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که از نیاز خود نزد مؤمنى شکایت کند، گویى به پیشگاه خدا شکایت برده است، و کسى که از نیازمندى خود نزد کافرى شکوه کند، گویى از خدا شکوه کرده است.

حکمت 428
شناخت روز عید
(اجتماعى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (در یکى از روزهاى عید) این عید کسى است که خدا روزه‏اش را پذیرفته، و نماز او را ستوده است، و هر روز که خدا را نافرمانى نکنند، آن روز عید است

حکمت 429
اندوه سرمایه‏داران
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: بزرگ‏ترین حسرت‏ها در روز قیامت، حسرت خوردن مردى است که مالى را به گناه گرد آورد، و آن را شخصى به ارث برد که در اطاعت خداى سبحان، بخشش کرد، و با آن وارد بهشت شد، و گرد آورنده اوّلى وارد جهنّم گردید.
 
حکمت 430
اندوه زر اندوزى
(اعتقادى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا زیانکارترین مردم در معاملات، و نومیدترین مردم در تلاش، مردى است که تن در گرد آورى مال خسته دارد، امّا تقدیرها با خواست او هماهنگ نباشد، پس با حسرت از دنیا رود، و با بار گناه به آخرت روى آورد.

حکمت 431
اقسام روزى
(اقتصادى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: روزى بر دو قسم است: آن که و را مى‏خواهد، و آن که تو او را مى‏جویى. کسى که دنیا را خواهد، مگر نیز او را مى‏طلبد تا از دنیا بیرونش کند، و کسى که آخرت خواهد، دنیا او را مى‏طلبد تا روزى او را به تمام پردازد.

حکمت 432
ویژگى‏هاى دوستان خدا
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دوستان خدا آنانند که به درون دنیا نگریستند آنگاه که مردم به ظاهر آن چشم دوختند، و سر گرم آینده دنیا شدند آنگاه که مردم به امور زودگذر دنیا پرداختند. پس هواهاى نفسانى که آنان را از پاى در مى‏آورد، کشتند، و آنچه که آنان را به زودى ترک مى‏کرد، ترک گفتند، و بهره‏مندى دنیا پرستان را از دنیا، خوار شمردند، و دست‏یابى آنان را به دنیا زودگذر دانستند. با آنچه مردم آشتى کردند، دشمنى ورزیدند، و با آنچه دنیا پرستان دشمن شدند آشتى کردند، قرآن به وسیله آنان شناخته مى‏شود، و آنان به کتاب خدا آگاهند، قرآن به وسیله آنان پا بر جاست و آنان به کتاب خدا استوارند، به بالاتر از آنچه امیدوارند چشم نمى‏دوزند، و غیر از آنچه که از آن مى‏ترسند هراس ندارند.

حکمت 433
ضرورت توجّه به فنا پذیرى لذّت‏ها
(اخلاقى، اعتقادى)

و درود خدا بر او، فرمود: پایان لذّت‏ها، و بر جاى ماندن تلخى‏ها را به یاد آورید.

حکمت 434
آزمودن انسان‏ها
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم را بیازماى، تا دشمن گردى.
مى‏گویم: (بعضى این حکمت را از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نقل کردند، و نقل ثعلب«» از این اعرابى را تأیید مى‏کند که این کلام از على علیه السّلام است، اعرابى از مأمون نقل کرد. اگر على علیه السّلام نگفته بود «بیازماى تا دشمن گردى» من مى‏گفتم که «دشمن دار تا بیازمایى»

حکمت 435
ارزش‏هاى والاى اخلاقى
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: خدا در شکرگزارى را بر بنده‏اى نمى‏گشاید که در فزونى نعمت‏ها را بر او ببندد، و در دعا را بر روى او باز نمى‏کند که در اجابت کردن را نگشاید، و در توبه کردن را باز نگذاشته که در آمرزش را بسته نگهدارد.

حکمت 436
راه شناخت بزرگواران
(اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: شایسته‏ترین مردم به بزرگوارى آن که بزرگواران را با او بسنجند.

حکمت 437
شناخت عدل و بخشش
(اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسیدند عدل یا بخشش، کدام یک برتر است، فرمود:) عدالت: هر چیزى را در جاى خود مى‏نهد، در حالى که بخشش آن را از جاى خود خارج مى‏سازد. عدالت تدبیر عمومى مردم است، در حالى که بخشش گروه خاصّى را شامل است، پس عدالت شریف‏تر و برتر است.

حکمت 438
جهل و دشمنى
(علمى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم دشمن آنند که نمى‏دانند.

حکمت 439
تعریف زهد و پارسایى
(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: زهد بین دو کلمه از قرآن است، که خداى سبحان فرمود: «تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخورید، و به آنچه به شما رسیده شادمان مباشید» کسى که بر گذشته افسوس نخورد، و به آینده شادمان نباشد، همه جوانب زهد را رعایت کرده است.
 
حکمت 440
نقش خوابدیدن‏ها در زندگى
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: خواب دیدن‏ها چه بسا تصمیم‏هاى روز را نقش بر آب کرده است.«»

حکمت 441
تجربه کارى و شناخت مدیران
(سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: فرمانروایى، میدان مسابقه مردان است.

حکمت 442
راه انتخاب شهرها براى زندگى
(اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هیچ شهرى براى تو از شهر دیگر بهتر نیست، بهترین شهرها آن است که پذیراى تو باشد.

حکمت 443
ویژگى‏هاى مالک اشتر
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (وقتى خبر شهادت مالک اشتر که رحمت خدا بر او باد، به امام رسید فرمود) مالک چه مالکى به خدا اگر کوه بود، کوهى که در سرفرازى یگانه بود، و اگر سنگ بود، سنگى سخت و محکم بود، که هیچ رونده‏اى به اوج قلّه او نمى‏رسید، و هیچ برنده‏اى بر فراز آن پرواز نمى‏کرد
(فند. کوهى است از دیگر کوه‏ها ممتاز و جدا افتاده باشد)


حکمت 444
ارزش تداوم کار

(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: چیز اندک که با اشتیاق تداوم یابد، بهتر از فراوانى است که رنج آور باشد.

حکمت 445
انسان شناسى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر در کسى خصلتى شگفت دیدید، همانند آن را نیز انتظار کشید.

حکمت 446
ضرورت پرداخت دیون مردم
(اقتصادى، حقوقى) و درود خدا بر او، فرمود: (امام به پدر فرزدق، غالب بن صعصعه فرمود)«» شتران فراوانت چه شده‏اند. (پاسخ داد، اى امیر مؤمنان، پرداخت حقوق آنها را پراکنده ساخت امام فرمود) این بهترین راه مصرف آن بود.

حکمت 447
ضرورت فقه در تجارت
(اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که بدون آموزش فقه اسلامى تجارت کند، به ربا خوارى آلوده شود.

حکمت 448
راه برخورد با مصیبت‏ها
(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که مصیبت‏هاى کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصیبت‏هاى بزرگ مبتلا خواهد کرد.

حکمت 449
راه مبارزه با هوا پرستى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که خود را گرامى دارد، هوا و هوس را خوار شمارد.
 
حکمت 450
پرهیز از شوخى کردن
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هیچ کس شوخى بیجا نکند جز آن که مقدارى از عقل خویش را از دست بدهد.

حکمت 451
روش برخورد با مردم
(اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: دورى تو از آن کس که خواهان تو است نشانه کمبود بهره تو در دوستى است، و گرایش تو به آن کس که تو را نخواهد، سبب خوارى تو است.

حکمت 452
معیار شناخت فقر و غنا
(اعتقادى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: فقر و بى نیازى ما پس از عرضه شدن بر خدا آشکار خواهد شد.

حکمت 453
علل انحراف زبیر
(تاریخى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: زبیر همواره با ما بود تا آن که فرزند نامبارکش عبد اللَّه، پا به جوانى گذاشت

حکمت 454
راه غرور زدایى
(اعتقادى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: فرزند آدم را با فخر فروشى چه کار او که در آغاز نطفه‏اى گندیده، و در پایان مردارى بد بو است، نه مى‏تواند روزى خویشتن را فراهم کند، و نه مرگ را از خود دور نماید.

حکمت 455
راه شناخت بزرگترین شاعر
(هنرى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسید«» بزرگ‏ترین شاعر عرب کیست فرمود:) شاعران در یک وادى روشنى نتاخته‏اند تا پایان کار معلوم شود، و اگر ناچار باید داورى کرد،

پس پادشاه گمراهان، بزرگ‏ترین شاعر است«».

حکمت 456
بهاى جان آدمى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آیا آزاد مردى نیست که این لقمه جویده حرام دنیا را به اهلش واگذارد همانا بهایى براى جان شما جز بهشت نیست، پس به کمتر از آن نفروشید

حکمت 457
تشنگان مال و علم
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: دو گرسنه هرگز سیر نشوند: جوینده علم و جوینده مال.

حکمت 458
نشانه‏هاى ایمان
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: نشانه ایمان آن است که راست بگویى، آنگاه که تو را زیان رساند، و دروغ نگویى که تو را سود رساند و آن که بیش از مقدار عمل سخن نگویى، و چون از دیگران سخن گویى از خدا بترسى.

حکمت 459
شناخت جایگاه جبر و اختیار
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: تقدیر الهى چنان بر محاسبات ما چیره شود که تدبیر، سبب آفت زدگى باشد.«»
مى‏گویم: «مفهوم این حکمت در حکمت 16 با عبارت دیگرى نقل شد»)
 
حکمت 460
ارزش صبر و تحمّل
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بردبارى و درنگ هم آهنگند و نتیجه آن بلند همّتى است.

حکمت 461
غیبت نشانه ناتوانى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: غیبت کردن تلاش ناتوان است.

حکمت 462
پرهیز از غرور زدگى در ستایش
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: چه بسا کسانى که با ستایش دیگران فریب خوردند

حکمت 463
دنیا براى آخرت است
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: دنیا براى رسیدن به آخرت آفریده شد، نه براى رسیدن به خود.

حکمت 464
سرانجام دردناک بنى امیه
(تاریخى، اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: بنى امیه راه ملتى است که در آن مى‏تازند، پس آنگاه که میانشان اختلاف افتد کفتارها بر آنان دهان گشایند و بر آنان پیروز شوند.
مى‏گویم: «مرود» بر وزن «منبر» از مادّه «ارواد» به معناى مهلت است و این از فصیح ترین و زیباترین کلام است، گوئى امام علیه السّلام مهلت کوتاه بنى امیه در حکومت را به میدان مسابقه تشبیه کرده که مسابقه دهندگان به ترتیب در یک مسیر مشخّص به سوى یک هدف به پیش مى‏روند و آنگاه که به هدف رسیدند نظم آنها درهم شکسته مى‏شود).

حکمت 465
ارزش‏هاى والاى انصار
(تاریخى، اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (در ستایش انصار فرمود) به خدا سوگند آنها اسلام را پروراندند، چونان مادرى که فرزندش را بپروراند، با توانگرى، با دست‏هاى بخشنده، و زبانهاى برنده و گویا

حکمت 466
دقّت در مشاهدات
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: چشم، بند ظرف حوادث است.
مى‏گویم: «این کلام امام علیه السّلام از استعاره‏هاى شگفت است، که نشستنگاه را به مشک، و چشم را به سربند آن تشبیه کرد، و آنگاه که بند گشوده شود آنچه در مشک است بیرون ریزد. مشهور است که این سخن از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم است، ولى عدّه‏اى آن را از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل کرده‏اند، این حکمت را «مبرّد» در کتاب «مقتضب» در باب لفظ به حروف آورده، و ما آن را در کتاب خود که «مجازات آثار نبوى» نام دارد آورده‏ایم.


حکمت 467
وصف یکى از رهبران الهى

(سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بر آنان فرمانروایى حاکم شد، که کارها را به پاداشت، و استقامت ورزید، تا دین استوار شد.

حکمت 468
مسؤولیت سرمایه‏دارى
(اقتصادى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم را روزگارى دشوار در پیش است که توانگر اموال خود را سخت نگهدارد، در صورتى که به بخل ورزى فرمان داده نشد. خداى سبحان فرمود: «بخشش میان خود را فراموش نکنید» بدان در آن روزگار، بلند مقام، و نیکان خوار گردند، و با درماندگان به ناچارى خرید و فروش مى‏کنند در حالى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم از معامله با درماندگان نهى فرموده.

حکمت 469
پرهیز از افراط و تفریط نسبت به امام علیه السّلام
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: دو کس نسبت به من هلاک مى‏گردند، دوستى که زیاده‏روى کند، و دروغ پردازى که به راستى سخن نگوید.
(این کلام مانند سخن دیگرى است که فرمود) دو تن نسبت به من هلاک گردند، دوستى که از حد گذراند، و دشمنى که بیهوده سخن گوید.
 
حکمت 470
تعریف توحید و عدل
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام نسبت به توحید و عدل پرسیدند فرمود) توحید آن است که خدا را در وهم نیارى، و عدل آن است که او را متّهم نسازى«».

حکمت 471
شناخت جایگاه سخن و سکوت
(علمى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: در آنجا که باید سخن گفت، خاموشى سودى ندارد، و آنجا که باید خاموش ماند سخن گفتن خیرى نخواهد داشت.

حکمت 472
دعاى باران
(نیایشى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: (در دعا به هنگام طلب باران فرمود) خدایا ما را با ابرهاى رام سیراب کن، نه ابرهاى سرکش
(این کلمات از فصیح‏ترین و شگفتى‏آورترین کلمات ادیبانه است که ابرهاى سرکش همراه با رعد و برق را به شتران چموش تشبیه کرد که بار از پشت مى‏افکنند و سوارى نمى‏دهند، و ابرهاى رام را به شتران رام تشبیه کرد که به راحتى شیر داده، و سوارى مى‏دهند)

حکمت 473
ارزش رنگ کردن و آرایش
(تجمّل و زیبایى) و درود خدا بر او، فرمود: (به امام گفتند چه مى‏شد موى خود را رنگ مى‏کردى فرمود) رنگ کردن مو، آرایش است، امّا ما، در عزاى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به سر مى‏بریم.


حکمت 474
ارزش عفّت و پاکدامنى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگ‏تر از پاداش عفیف پاکدامنى نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمى‏گردد، همانا عفیف پاکدامن، فرشته‏اى از فرشته‏هاست.

حکمت 475
ارزش قناعت
(اقتصادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: قناعت مالى است که پایان نمى‏پذیرد.
«برخى این حکمت را از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نقل کرده‏اند»


حکمت 476
راه کشور دارى
(سیاسى، نظامى) و درود خدا بر او، فرمود: چون زیاد بن ابیه را به جاى عبد اللَّه بن عباس، به فارس و شهرهاى پیرامون آن حکومت داد، او را در دستور العمل طولانى از گرفتن مالیات تا به هنگام نهى فرمود) عدالت را بگستران، و از ستمکارى پرهیز کن، که ستم رعیت را به آوارگى کشاند، و بیدادگرى به مبارزه و شمشیر مى‏انجامد.

حکمت 477
بزرگ‏ترین گناه
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: سخت‏ترین گناهان، گناهى است که گناهکار آن را سبک شمارد.

حکمت 478
مسؤولیت آگاهان
(علمى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: خدا از مردم نادان عهد نگرفت که بیاموزند، تا آن که از دانایان عهد گرفت که آموزش دهند.

حکمت 479
بدترین دوست
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بدترین دوست آن که براى او به رنج و زحمت افتى.
مى‏گویم: (تکلّف و تکلیف با مشکلات و به زحمت افتادن است، پس دوستى که انسان را دچار مشکلات مى‏کند مایه شر است پس او از بدترین دوستان بشمار مى‏آید).
 
حکمت 480
آفت دوستى
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: وقتى مؤمن برادرش را به خشم آورد، به یقین از او جدا شده است.
مى‏گویم: (حشمه و احشمه، یعنى او را به خشم آورد، برخى گفته‏اند، یعنى او را شرمنده ساخت و احتشم به معناى فراهم آوردن چنین حالتى است که زمینه جدائى را پدید مى‏آورد).
(این آخرین قسمت از سخنان برگزیده امام، امیر المؤمنین علیه السّلام است که خداى را سپاس مى‏گویم تا مرا به این گرد آورى سخنان پراکنده، و نزدیک ساختن آنها به یکدیگر در یک مجموعه، توفیق عنایت فرمود، در آغاز کار، برگ‏هاى سفید در هر فصل قرار دادیم تا به کلام تازه، یا تفسیر جالبى که رسیدیم بر آن بیفزاییم، تا سخن پوشیده آشکار شود، و آنچه دست نایافتنى مى‏نمود به دست آید. توفیق ما از خداست، و بر او توکّل مى‏کنیم، که او ما را کفایت کننده و بهترین سرپرست است، و جمع آورى سخنان امام علیه السّلام در ماه رجب سال 400 هجرى انجام پذیرفت درود ما بر سید و مولاى ما حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم خاتم پیامبران، و هدایت کننده انسانها به بهترین راه‏ها، و بر اهل بیت پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند)


<< صفحه ی قبل . . . . . . . . . . . . . . . صفحه ی بعد >>


فهرست حکمت ها

 www.scr.ir

 www.almobin.ir